بر عرش روندگان. کنایه از انبیاء و اولیاء است. (انجمن آرا). کنایه از انبیاء و اولیاء و اهل اﷲ و اهل دل باشد. (برهان) (آنندراج). عرش وران: سدره نشینان سوی او پر زنند عرش روان نیز همین در زنند. نظامی. عرش روانی که ز تن رسته اند شهپر جبریل بدل بسته اند. نظامی
بر عرش روندگان. کنایه از انبیاء و اولیاء است. (انجمن آرا). کنایه از انبیاء و اولیاء و اهل اﷲ و اهل دل باشد. (برهان) (آنندراج). عرش وران: سدره نشینان سوی او پر زنند عرش روان نیز همین در زنند. نظامی. عرش روانی که ز تن رسته اند شهپر جبریل بدل بسته اند. نظامی
کنایه از معشوقی که قامتی چون سرو دارد و به زیبایی راه می رود، سرو خرامان، سرو چمان، معشوق، برای مثال ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد / راست گویی به تن مرده روان بازآمد (سعدی۲ - ۴۱۴)
کنایه از معشوقی که قامتی چون سرو دارد و به زیبایی راه می رود، سَروِ خَرامان، سَروِ چَمان، معشوق، برای مِثال ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد / راست گویی به تن مرده روان بازآمد (سعدی۲ - ۴۱۴)
چرخ. آسمان. فلک. چرخ گردان. چرخ گردنده. چرخ دوار. چرخ متحرک: ببینم که رای جهاندار چیست رخ شمع چرخ روان سوی کیست. فردوسی. چنین است آئین چرخ روان توانا بهر کار و ما ناتوان. فردوسی
چرخ. آسمان. فلک. چرخ گردان. چرخ گردنده. چرخ دوار. چرخ متحرک: ببینم که رای جهاندار چیست رخ شمع چرخ روان سوی کیست. فردوسی. چنین است آئین چرخ روان توانا بهر کار و ما ناتوان. فردوسی
نکاح متعه. (غیاث اللغات). متعه که به مذهب اهل تشیع جایز است، به خلاف اهل سنت و جماعت. عقد نمکین. (آنندراج) : ای شیشه می عقد دهن بسته نشینی با جام مکن عقد روان دختر رز را. میرزا صائب (از آنندراج)
نکاح متعه. (غیاث اللغات). متعه که به مذهب اهل تشیع جایز است، به خلاف اهل سنت و جماعت. عقد نمکین. (آنندراج) : ای شیشه می عقد دهن بسته نشینی با جام مکن عقد روان دختر رز را. میرزا صائب (از آنندراج)